مرور وقایع قبل و بعد از غدیر
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۵۸۹۰۳
واقعه غدیر مهمترین نقطه عطف تاریخ امامت و ولایت است. زنده نگهداشتن واقعه غدیر و بیان اتفاقات آن روز و تفسیرش یکی از وظایف خطیر جامعه امروز برای نسل آینده و جوانان فردا است. بر همین اساس در این گزارش به بخشی از وقایع مهم این روز پرداختیم.
به گزارش ایسنا، پیامبر اکرم(ص) قبل از غدیر، در دو موقعیت حساس برای مردم خطابه ایراد کردند که در واقع زمینهسازی برای خطبه غدیر بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین خطابه آن حضرت در منی بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم کردند و سپس خون های به ناحق ریخته و اموال به ناحق گرفته در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزی ها از میان برداشته شود و جو اجتماع برای تأمین امنیت کامل آماده شود. سپس مردم را بر حذر داشتند از اینکه بعد از او اختلاف کنند و روی یکدیگر شمشیر بکشند.
در اینجا تصریح فرمودند که: «اگر من نباشم علی بن ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد». (منبع: اسرار غدیر، نوشته محمد باقر انصاری، صفحه ۳۸)
تحویل میراث انبیا به صاحب ولایت
در مکّه دستور الهی بر پیامبر اکرم(ص) چنین وحی شد: «نبوّت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابی طالب بسپار که اولین مومن است. من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبر، باشد رها نخواهم کرد».
یادگارهای انبیاء، صُحُف آدم و نوح و ابراهیم و تورات و انجیل و عصای موسی و انگشتر سلیمان و سایر میراثهای ارجمندی است که فقط در دست حجج الهی است. تا آن روز خاتم انبیاء، حافظ این میراثهای الهی بود و اینک به دستور الهی به امیرالمؤمنین (ع) منتقل شد. این ودایع از امیرالمؤمنین به امامان بعد منتقل شده تا کنون که در دست مبارک آخرین حجّت پروردگار حضرت بقیةالله الاعظم است. (منبع : اسرار غدیر، نوشته محمد باقر انصاری، صفحه ۴۰)
لقب امیرالمومنین علیه السلام
در مکّه جبرئیل، لقب «امیرالمؤمنین» را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
پیامبر(ص) دستور دادند تا یک یک اصحاب نزد علی بروند و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» بگویند و بدین وسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی(ع) گرفت.
در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر، گفتند: «آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود : حقی از طرف خدا و رسولش است و خداوند این دستور را به من داده است.» (منبع : اسرار غدیر، نوشته محمد باقر انصاری، صفحه ۴۰)
وقایع ورود به غدیر
اعلان حضوری عمومی در غدیر
با اینکه انتظار میرفت پیامبر(ص) در این اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج، حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا (روز چهاردهم ذی حجه) همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند و کسی جز معلولان نباید باقی بماند. (منبع: گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۱۷)
علل انتخاب غدیر
انتخاب منطقهی «غدیر» به امر خاص الهی از چند جهت قابل ملاحظه بود: یکی اینکه در راه بازگشت از مکّه، کمی قبل محل افتراق کاروانها و تقاطع مسیرها در جحفه است.
دوم اینکه در آینده های اسلام که کاروانهای حج در راه رفت و برگشت از این مسیر عبور میکنند با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر، تجدید خاطره و بیعتی با این زیربنای اعتقادی خود مینمایند و یاد آن در دلها احیا میشود.
سوم اینکه «غدیر» محلی بسیار مناسب برای برنامهی سه روزه پیامبر(ص) و ایراد خطبه برای آن جمعیّت انبوه بود. (منبع: گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۱۷)
وضعیت جغرافیایی
منطقهی غدیرخم بیابانی باز و وسیع در مسیر سیلاب وادی جحفه بود. این سیلاب از مشرق به مغرب جاری میشد و پس از عبور از غدیر به جحفه میرسید و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا میکرد و سیلهای سالیانه را به دریا میریخت.
در این مسیر آبگیرهایی طبیعی به وجود آمده بود که پس از عبور سیل، آبهای باقیمانده در آن جمع میشدند و در طول سال به عنوان ذخایر آبی شناخته میشدند و به آنها اصطلاحاً «غدیر» میگفتند.
در مناطق مختلف، غدیرهای زیادی در مسیر سیلها وجود داشت که با نامگذاری از یکدیگر شناخته میشدند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر بنام «غدیرخم» نامگذاری شده بود. (منبع: گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۱۸)
میزان جمعیت حاضر
روز پنجشنبه قافلهی عظیم غدیر به حرکت درآمد و سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر بودند به همراه حضرت سفر پنج روزه تا غدیر را آغاز کردند. حتی پنج هزار نفر از اهل مکه و دوازده هزار نفر از اهل یمن در جهت مخالف مسیر دیار خود- برای درک مراسم غدیر همراه حضرت آمدند.
طبق فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله کسی از حاجیان در مکّه باقی نماند و همه به قصد حضور در بزرگترین همایش تاریخی اسلام عازم میعادگاه غدیر شدند. کاروان از همان مسیری که از مدینه تا مکه آمده بودند بازمی گشتند.
پس از خروج از مکه ابتدا به «سَیْرَف» رسیدند و از آنجا تا «مَرّ الظهران» آمدند. آبادی بعدی «عُسفان» بود و از آنجا به «قُدَیْد» رسیدند. اینک به جحفه نزدیک میشدند که «غدیر» کنار آن بود.
نزدیک ظهر روز دوشنبه هیجدهم ذیحجه، همین که به منطقهی «غدیرخم» رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: «اَیُّهَا النَّاسُ، أجیبُوا داعِیَ اللَّهِ، اَنَا رَسُولُ اللَّهِ / ای مردم، دعوت کنندهی خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم».
این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است؛ لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همهی مردم متوقف شوند، و آنانکه پیش رفتهاند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همهی جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع شوند، همچنین دستور دادند: «کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخنرانی خالی بماند».
پس از این دستور، همه مرکبها متوقف شدند و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند و برای توقف سه روزه خیمه زدند و کم کم آرام گرفتند.
اینک صحرا برای اولین بار شاهد تجمع عظیم بشری بود. وجود مقدس پنج نور پاک، پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام عظمت این اجتماع بزرگ را چندین برابر میکرد.
ترکیب مختلفی مردان و زنان، از اقوام و قبایل و شهرهای مختلف، با درجات متفاوتی از ایمان در برابر منبر پیامبرشان زانو زده بودند، که این نیز نقطهی جالب توجه دیگری از این همایش با شکوه بود، شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند و عدهای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند! (منبع : گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۱۹)
آماده سازی جایگاه سخنرانی
پیامبر اکرم(ص) چهار نفر از اصحاب خاص خود یعنی مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال که در یک ردیف کنار هم بودند- بروند و آنجا را آماده کنند.
آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و آنجا را جارو زدند و آب پاشیدند.
سپس شاخههای پایین آمدهی درختان را که تا نزدیکی زمین آمده بود قطع کردند. بعد از آن در فاصلهی بین دو درخت، روی شاخهها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد و آن محل برای برنامهی سه روزهای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود. (منبع: گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۲۱)
پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) بر فراز منبر
مقارن ظهر، انتظار مردم به پایان رسید و منادیِ حضرت ندای نماز جماعت داد. مردم از خیمهها بیرون آمدند و مقابل منبر جمع شدند و صفهای نماز را منظم کردند.
پیامبر اکرم(ص) نیز از خیمهی خود بیرون آمدند و در جایگاه نماز قرار گرفتند و نماز جماعت را اقامه فرمودند.
بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر(ص) از منبر غدیر بالا رفتند و بر فراز آن ایستادند. سپس امیرالمؤمنین را فراخواندند تا بر فراز منبر در سمت راستش بایستد.
قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین بر فراز منبر یک پله پائین تر در طرف راست حضرت ایستادند و دست پیامبر (ص) بر شانه آن حضرت بود، سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیّت کردند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. زنان نیز در قسمتی از مجلس نشستند که پیامبر، (ص) را به خوبی میدیدند.
پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم(ص) سخنرانیِ تاریخی و آخرین خطابهی رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند، دقّت در این نکته لازم به نظر میرسد که اجتماع ۱۲۰۰۰۰ نفر برای یک سخنرانی و در مقابل یک خطیب که همه بتوانند او را ببینند، در دنیای امروز هم مسأله ی غیرعادی است؛ تا چه رسد به عصر بعثت که در گذشتهی شش هزار سالهی انبیا تا آن روز هرگز چنین مجلس عظیمی برای سخنرانی تشکیل نشده بود.
۱- بحارالأنوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷، ج ۳۷ ص ۲۰۹
۲- عوالم: ج ۱۵/ ۳ ص ۴۴ و ۹۷ و ۳۰۱ .
۳- اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۶۷ ح ۳۸۷ و ۳۹۱.
۴- احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۵۳ و ۵۷
۵- گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۲۲
وقایع غدیر
امیرالمومنین (ع) بر فراز دستهای پیامبر (ص)
پیامبر اکرم(ص) پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع)، برای آنکه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: «باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمیکند مگر این کسی که من دست او را میگیرم و او را بلند میکنم».
سپس آن حضرت گفته خود را عملی کردند و به امیرالمؤمنین(ع) که بر فراز منبرکنار حضرت ایستاده بودند، فرمودند: نزدیکتر بیا. آن حضرت نزدیکتر آمدند و پیامبر اکرم(ص) دو بازوی او را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دو به سوی آسمان قرار گرفت. (منبع: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۳)
بیعت با قلبها و زبانها
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانههای مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیّت، امکان بیعت برای همه وجود ندارند، پس همگی این سخنی را که من میگویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را که از جانب خداوند دربارهی علی بن ابی طالب} و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت میکنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت میکنیم...» (منبع: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۴)
بعد از غدیر
تبریک و تهنیت
پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت میکنیم».
بعد به سوی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) ازدحام کردند و برای بیعت سبقت میگرفتند و با ایشان دست بیعت میدادند. این ابراز احساسات و فریادهای شعفی که از جمعیّت برمیخاست، شکوه و ابهت بی مانندی به آن اجتماع بزرگ میبخشید.
در این حال پیامبر(ص) میفرمود: «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی فَضَّلَنا عَلی جَمیعِ الْعالَمینَ». نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزیهای پیامبر اکرم(ص) چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه سراغ نداریم. (منبع: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۵)
بیعت با مردان:
پیامبر اکرم(ص) ضمن سخنرانی وعده داده بودند که پس از پایان سخنرانی از شما بیعت خواهم گرفت، آنجا که فرمودند: «بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم».
بیعت غدیر به معنای التزام و پیمان وفاداری به ولایت دوازده امام معصوم (ع) بود و محتوای آن ضمن سخنرانی حضرت تعیین شده بود و مردم به صورت لسانی به آن اقرار کرده بودند.
برای آنکه رسمیّت مسئله محکمتر شود و آن جمعیّت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شدهای انجام دهند، پیامبر اکرم(ص) پس از پایان سخنرانی دستور دادند تا دو خیمه برپا شود.
یکی از خیمهها را مخصوص خود قرار دادند و در آن جلوس فرمودند و به امیرالمؤمنین دستور دادند تا در خیمهی دیگر جلوس کند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خیمهی پیامبر اکرم(ص) حضور مییافتند و با آن حضرت دست بیعت میدادند و تبریک و تهنیت میگفتند. سپس در خیمهی مخصوص امیرالمؤمنین حاضر میشدند و به عنوان امام و خلیفهی بعد از پیامبرشان با آن حضرت دست بیعت میدادند و پیمان وفاداری میبستند و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام میکردند و این مقام والا را تبریک میگفتند.
برنامهی بیعت تا سه روز ادامه داشت و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند و برنامه چنان حساب شده بود که همهی مردم در آن شرکت کردند. از کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند همانهایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند و بعد از پیامبر اکرم(ص) یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین(ع) ایستادند. جالب اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان میراند: «افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابیطالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدهای! ».
از آن جالبتر اینکه پس از امر پیامبر اکرم(ص) همهی مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین بیعت میکردند، ولی ابوبکر و عمرگفتند: آیا این امر ازطرف خداوند است یا ازطرف رسولش (یعنی: از جانب خود میگویی)؟ حضرت فرمود: «از طرف خدا و رسولش است. آیا چنین مسئلهی بزرگی بدون امر خداوند میشود»؟ و نیز فرمود: «آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین(ع) است».
۱- بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۸۷، ج ۲۸، ص ۹۰، ج ۳۷، ص ۱۶۶، ۱۲۷.
۲- الغدیر : ج ۱ ص ۵۸، ۲۷۱، ۲۷۴،
۳- عوالم : ج ۱۵/۳ ص ۴۲، ۶۰، ۶۵، ۱۳۴، ۱۳۶، ۱۹۴، ۱۹۵، ۲۰۳، ۲۰۵.
۴- اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۶
بیعت با زنان
پیامبر اکرم(ص) دستور دادند تا زنان هم با آن حضرت بیعت کنند و به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنند و به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این دستور را دربارهی همسران خویش مؤکد داشتند.
برای این منظور-چون اکثر زنان نامحرم بودند- به دستور حضرت ظرف آبی آوردند و پردهای بر روی آن زدند به طوری که زنان در آن سوی پرده دستِ خود را در آب قرار میدادند و امیرالمؤمنین در سوی دیگر دست خود را در آب میگذاشت و بدین صورت بیعت زنان هم با آن حضرت انجام گرفت.
یادآور میشود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) از حاضرین در غدیر بودند. (منبع: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۷)
عمامۀ سحاب
عرب هرگاه میخواستند ریاست شخص بزرگی را بر قومی اعلام کنند یکی از مراسمشان بستن عمامه بر سر او بود. اهمیّت این برنامه آنگاه بیشتر میشد که شخص بزرگی عمامهی خود را بر سر کسی ببندد و این به معنای اعتماد بر او بود.
پیامبر اکرم(ص) در مراسم غدیر عمامهی خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین(ع) بستند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت قرار دادند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است». (منبع: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۸)
اشعار حسان ابن ثابت
از زیباترین برنامههای غدیر جلوهی فرهنگی آن بود که در قالب ادبیات شعری خود را نشان داد. در مراسم پرشور غدیر، حضور حسان بن ثابت شاعر بزرگ عرب از عنایات خداوند بود، چرا که درخواست این شاعر زبردست بسیار جلب توجه کرد.
او به حضرت عرض کرد : یا رسول اللَّه، اجازه میفرمائید شعری را که به مناسبت این واقعهی عظیم دربارهی علی بن ابیطالب علیهالسلام سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به نام خداوند و برکت او.
حسان بر جای بلندی قرار گرفت و مردم برای شنیدن کلامش ازدحام کردند و گردن کشیدند. او گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضایِ پیامبر، گوش کنید.
سپس اشعاری را که همان جا سروده بود خواند تا به عنوان سند غدیر بماند.
ذیلاً متن عربی شعر حسان و ترجمهی آن را میآوریم:
اَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً لَدی دَوْحِ خُمٍّ حینَ قامَ مُنادِیاً
وَ قَد جاءَهُ جِبْریلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّه بِأنَّکَ مَعْصُومٌ فَلا تَکُ وانِیاً
وَ بَلِّغْهُمُ ما أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُم وَ إِنْ اَنْتَ لَمْتَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِیاً
عَلَیْکَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلهِهِم رِسالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَی الْأَعادِیا
فَقامَ بِهِ إِذْ ذاکَ رافِعُ کَفِّه بِیُمْنی یَدَیْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِیاً
فَقالَ لَهُمْ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ مِنْکُم وَ کانَ لِقَوْلی حافِظاً لَیْسَ ناسِیاً
فَمَوْلاهُ مِنْ بَعْدی عَلِیٌّ وَ اِنَّنی بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ راضِیاً
فَیا رَبِّ مَنْ والی عَلِیّاً فَوالِه وَ کُنْ لِلَّذی عادی عَلِیّاً مُعادِیاً
وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ ناصِریهِ لِنَصْرِهِم إِمامَ الْهُدی کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیاجِیا
وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِلیهِ وَ کُنْ لَهُم إِذا وَقَفُوا یَوْمَ الْحِسابِ مُکافِیاً
آیا نمیدانید که محمد پیامبر خدا(ص) کنار درختان غدیر خم به حالت ندا ایستاد و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگار را نرساندهای.
در اینجا بود که پیامبر اکرم(ص) دست علی را بلند کرد و با صدای بلند فرمود: «هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا به یاد میسپارد و فراموش نمیکند، مولای او بعد از من علی(ع) است و من فقط به او- نه به دیگری- به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا، هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار.
پروردگارا، یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کنندهای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی میبخشد. پروردگارا، خوارکنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب میایستند خود جزا بده».
پس از اشعار حسان، پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای حسان، مادامی که با زبانت از ما دفاع میکنی، از سوی روحالقدس مؤید خواهی بود.
۱- بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۷۷، ج ۳۷ ص ۱۱۲، ۱۶۶، ۱۹۵.
۲- عوالم : ج ۱۵/۳ ص ۴۱، ۹۸، ۱۴۴، ۲۰۱.
۳- کفایه الطالب :ص ۶۴.
۴-متن عربی اشعار از کتاب سلیم ابن قیس : ص ۸۲۸ نقل شده، که با کمی تفاوت در کتب دیگر هم نقل شده است.
۵- اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، ص ۵۹
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: عید غدیر خم امامت و ولایت حضرت علی ع عيد غدير حضرت علی ع علیرضا قربانی غدير شانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی کوشک عزت آباد ابرکوه اصغر فرهادي تخريب عيد غدير حضرت علی ع علیرضا قربانی غدير گزارش لحظه به لحظه واقعه غدیر امیرالمؤمنین ع علی بن ابی طالب دستور دادند پیامبر اکرم ص بر فراز منبر آن حضرت ی پیامبر پیامبر ص برای آن آن جمع ی مردم خیمه ی ی دیگر سه روز ت بیعت جمعی ت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۵۸۹۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور
اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان را نمیشناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند.
البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسی نیست و ظرفیت و لیاقت زیادی میخواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود. همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است میتواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده میشود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش میآید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».
آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبریِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروی کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروی از رهبران غیر معصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
حجتالاسلام علی الوندی، کارشناس مهدویت و پژوهشگر مؤسسه کلامی احیا در همدان اظهار کرد: نشانههایی در خصوص ایام قیام و ظهور در روایات بیان شده است، تطبیق دادن جنگ اسرائیل و غزه با روایات پیش از ظهور کار درستی نیست، چرا که ممکن است تا سالهای سال هم ظهور رخ ندهد و آن زمان ممکن است که جامعه نسبت به قضیه ظهور دلسرد شود، لذا باید بدانیم که ظهور باید مراحل خود را طی کند.
همانطور که مطابق با گفته رهبر انقلاب نزدیک بودن ظهور، نزدیک بودن زمانی نیست بلکه معنوی میباشد، یعنی اگر جامعه جهانی از لحاظ معنوی به آمادگی برسد، ظهور اتفاق میافتد.
پیرامون یک سری تطبیقات و گره زدن نشانهها به یکدیگر باید دقت کنید که علائم حتمی ظهور حضرت قائم(عج) ۵ علامت است نه بیشتر نه کمتر و سایر نشانهها و علامتها اگر اعتبار داشته باشند، نهایتاً علائم غیر حتمی میشوند لذا در این زمینه دقت داشته باشیم که خیل علائمی که برای ظهور بیان میشود و برخی نادانسته یا دانسته به آن دامن میزنند، علائم غیر حتمی است، ثانیاً تطبیقش بسیار کار دشوار و محتاطانهای است و به راحتی نمیشود هر پدیدهای را به روایاتی هر چند صحیح تطبیق داد که متأسفانه در عموم مذهبیها و عموم سرورانی که مطالعات تخصصی و دقیق در مباحث مهدویت ندارند، این موضوع به وفور به چشم میخورد.
بر اساس دکترین انقلاب و اندیشههای امام(ره) و مقام معظم رهبری، هدف انقلاب مهیاسازی مقدمات ظهور امام زمان(عج) است، لذا حتی اگر ناخواسته توجه مردم فلسطین به مهدویت هم نباشد، این دلگرمی مردم فلسطین به انقلاب اسلامی آنها را به سمت قضیه مهدویت هدایت میکند چرا که خمیر مایه و غایت انقلاب اسلامی، جریان مهدویت است.
اینجاست که جریانات فلسطین با مهدویت و ظهور و قیام حضرت حجت(عج) گره میخورد و این انقلاب اسلامی است که نقش گره را ایفا میکند. از آنجایی که اسرائیل دشمنی است که از نگرش و بینش صحیح نسبت به مباحث معرفتی و دین حق به دور است طبیعتاً نابودی آن زمینهسازی قوی برای ظهور خواهد بود. البته علاوه بر روایات همچنان که گفته شده در ابتدای سوره اسراء وعده نابودی یهودیان در آستانه ظهور و یا همراه با ظهور مهدی موعود داده شده است.
متأسفانه ما هنوز در بدیهیات گفتمانسازی جهانی مهدویت ماندهایم که یک هدف جهانی هم است، اولین وظیفه فضای نخبگانی ما این است، در شرایط ناآرامی جهانی و بریدن ملتها از نظام لیبرال، مهدویت را به گونهای در جهان ترویج دهند که جهانیان بدانند ما یک حضرت مهدی(عج) داریم، یعنی اولین گام برای پیشبرد قضیه مهدویت، شناساندن حضرت به مردم جهان است که اصلا بفهمند حضرت مهدی(عج) هست، او چه کسی است و چه شاخصههایی دارد؟ و بدانند ما در عصر غیبت قرار داریم و باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
متأسفانه ما نتوانستیم پایهایترین مباحث مهدویت را در ذهن مردم جهان تثبیت کنیم، یعنی ابتدا باید گفتمانسازی وجود حضرت را در ذهن جهانیان تبیین کنیم، تا وقتی مردمان جهان اسم آن حضرت را میشنوند سؤال در ذهن آنها ایجاد شود که اصلاً حضرت مهدی کیست.
بر طبق آیات موجود در قرآن، تعبیری وجود دارد که میگوید دشمنان اسلام میخواهند نور دینی که خداوند روشن کرده است را خاموش کنند، اما اراده خدا بر این است که این نور به اتمام برسد، ولی دشمنان ممکن است که ازین قضیه خشنود نشوند و بخواهند سدسازی کنند؛ «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»(صف، آیه۸)؛ آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.
این آیه شریفه نشان میدهد که قبل از ظهور نوری وجود خواهد داشت که خداوند اراده کرده تا به نقطه تاریخی خودش برسد لذا این تعبیر بدان معنا نیست که آن جورها باید به سر حد نهایی خود برسند تا ظهور اتفاق بیفتد، درست است که ممکن است ظلم و فساد در جهان گسترش یابد، اما در کنار گسترش ظلم و فساد، نوری وجود دارد که در دالان تاریخ توأم با ظلم، رو به صعود خواهد بود. به همین سبب قبل از ظهور صلاح و خیر به نقطه صفردرصدی نخواهد رسید بلکه با تفکیک دو جبهه حق و باطل، جبهه نورانیت نیز پیوسته شدت خواهد یافت.
انقلاب اسلامی در نقطهای ظهور کرد که نظریهپردازان غربی به این نتیجه رسیده بودند که دین دیگر کارایی خود را از دست داده است و بشر نمیتواند با دین به سعادت خود برسد، اما انقلاب اسلامی این نگاه را به طور کلی عوض کرد و به مردم جهان ثابت کرد که نگاه اشتباهی به آنها القا شده است.
انقلاب اسلامی همان نوری است که در در اوج ناامیدی مردم دنیا به ظهور رسید و آن دینگرایی خالی از تحریف حول محور جمهوری اسلامی به جهان تزریق شد، ناگفته نماند مقاومتها و بیداریهایی که برای مقابله با ظلم و جور به وجود میآیند، تحت تأثیر آن نوری (انقلاب اسلامی) که در وسط قرار گرفته به وجود آمدهاند و اگر نبود این تکیهگاه معرفتی و معنوی و مقاومت پویا و زنده در میدان، مقاومتی در سطح کلان در مقابله با نظام سلطه غرب شکل نمیگرفت.
لذا مهمترین وظیفهای که میتوان برای عموم مردم بیان داشت اولاً آشنایی کامل با گفتمان انقلاب اسلامی و ثانیاً صدور انقلاب اسلامی به هرکس که در توانشان هست. شاهد این هستیم مقام معظم رهبری برخی کلیدواژهها را مورد استفاده قرار میدهند مثل آتش به اختیار، جنگ روایتها، جهاد تبیین و ...؛ اینها همه ناظر به این موضوع میتواند تعریف خاص داشته باشد و وظیفه خاصی را به دوش رهروان قرار بدهد.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)